هوای دو نفره نه چتر می خواهد و نه باران
فقط یک حرم می خواهد و زائری خسته
««« sms007.ir»»»
قبول نیست
این بار تو چشم بگذار من فراموشت میکنم
فقط تا صد بشمار آهسته آهسته
راستی من بازی را خوب نمیدانم
خودم را باید پنهان کنم یا گذشته را ؟
تو را فراموش کنم یا خاطره را ؟
خسته شدم پس این بازی کی تمام می شود؟
««« sms007.ir»»»
بیخیالی هایم را به دل نگیر رفیق!
آنقدر خسته ام که دیگر هیچ احساسی برایم باقی نمانده
««« sms007.ir»»»
از قوی بودن خسته ام!
دلم یک شانه میخواهد
تکیه دهم به آن و بی خیال همه دنیا
دلتنگی هایم را ببارم …
««« sms007.ir»»»
غریبه بود ، آشنا شد ، دوست شد ، برادر شد ، عشق شد
زندگی شد ، خسته شد ، دور شد ، آشنا بود غریبه شد
««« sms007.ir»»»
تا کجای قصه باید از دلتنگی نوشت ؟
تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت ؟
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد ؟
یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد
بهر دیدار محبت تا به کی این انتظار ؟
خسته از زندگی با غصه های بی شمار
««« sms007.ir»»»
مرز عشق این روزها شباهت عجیبی به آدامس دارد
اول شیرین ، بعد دوست داشتنی
سپس تکراری و خسته کننده و در آخر دور انداختنی
««« sms007.ir»»»
از تکرار دوستت دارم خسته شدم
کمی هم تو بگو تا من ناز کنم
نترس باورم نمی شود
««« sms007.ir»»»